Tuesday, July 24, 2012

ننش هنوزم تیک میزنه

یبارم رفته بودم خونه دوس دختر سابقم، با مامان و خواهرش نشسته بودیم سر میز شام میخوردیم
پاشو از زیر میز زد به پای من، منم بی جمبه بازی پامو تا زانو فرو کردم تو پاچه شلوارش!
یهو دیدم پاشد رف از اشپرخونه یه چی بیاره ولی من همچنان پام تو شلوار ینفر بود!
سرمو بلند کردم یه نگا به مامانش انداختم دیدم همچین ستم زول زده به من یه چششم داره تیک عصبی میزنه!
فقط شانس اورده بودم انگشتش نکردم!