Tuesday, July 24, 2012

نوش داروی شکست عشقی

اسم این نوت رو گذاشتم نوش داروی شکست عشقی!
این نوت رو چند سال پیش بعد از گذروندن یه دوره خیلی سخت روحی نوشتم یبار به یکی از دوستام که توی یه رابطه عشقی شکست خیلی سختی خورده بود دادم خوند که خیلی هم کمکش کرد از اون به بعد هرکدوم از دوستام میره تو وضعیت بحرانی اینو واسش میفرستم

ادعایی ندارم ولی حالا واسه شما هم اینجا میزارمش که گوشه ای از تجربه ها و در نهایت شکست های عشقی متعددم رو بازگو کنم شاید جایی به دردتون خورد:
اولا که تو یه رابطه وقتی دیگه احساس میکنی دو طرف از دروغ ها، مشکلات ، بحث ها و از دعوا های متعدد سر جزییات خسته شدین ودیگه اعتمادی بهم ندارین بدون که دیگه تمومه و هیچ وقت درست نمیشه
جالب اینجاست که اینجور وقت ها عشق هم به نهایت خودش میرسه ولی به قول یکی از گودریا: رابطه ای رو که مرده هر 5 دقیقه یکبار نبضش رو نگیر دیگه مرده...
وقتی فهمیدی رابطت دیگه مرده سعی کن تو اول تموش کنی، تو بگو که باید از هم جدا شیم اونوقت 80 درصد از لحاظ روحی تو نسبت به اون جلو تری، مثل وقتی میمونه که چیزی رو که دوستش داری خودت رها میکنی و میبخشی
ولی اگه اون اول رابطه رو تموم کنه 80 درصد تو شکست میخوری و فقط 20 درصد اون
این هم مثل وقتی میمونه که چیزی رو که عاشقشی و بدون اون میمیری یکی به زور ازت می دزده ،چیزی هم که دزدیده میشه دیگه برنمیگرده ولی تو توی این حال اینو نمیتونی درک کنی...
وقتی که اون تموم کرده نباید بهش التماس کنی که برگرده هر چقدر بیشتر پا فشاری کنی بیشتر فرار میکنه ،هر چقدر بیشتر زجه بزنی بیشتر دوست داره که به التماس بندازتت ،هر چقدر بیشتر وعده و قول بدی بیشتر شک میکنه و دور میشه فقط راهش بی محلیه مطلقه...
نگو تا یه هفته صبر میکنم بعد اگه زنگ نزد من میزنم به خودت هرگز قول نده
بگو کلا هر وقت زنگ زد یعنی دوستم داره اگه نزنه یعنی این رابطه و دوست داشتن از بیخ اشتباه بوده...
باز هم میگم بیشترین راه جذب کردن و کشیدنش طرف خودت با بی تفاوتی و تحریک کردن حس حسودیشه.
بزار به گوشش برسه که داری زندگیت رو میکنی و خوشحالی.
وقتی که یه رابطه رو بهم میزنی سعی کن تمام عکساشو پاک کنی اگه دلت هم نمیاد بزارشون جایی که هیچ وقت چشمت بهشون نخوره ، سعی کن هر چیزی که تو اتاقت یاده اون میندازتت از جلو چشمت برداری و قایم کنی
(میدونم الان میگی حتی نفسام هم با یاده اونه)
ولی تا جایی که امکان داره وسایلی که خیلی باهاشون خاطره داری رو پنهان کن از جلوی چشمت
کادوهاش، لوازمی رو که با هم خریدین، لباس هایی که باهاش خاطره داری و مخصوصا عطری که تو رو یاد اون میندازه اون عطر رو از لباسات بشور و دیگه نزن و قایمش کن که نبینیش که وسوسه نشی بری بوش کنی که این عطر تمام خاطرات رو میاره جلوی چشمت...
تنها چیزی که میتونه بهت کمک کنه زمانه هیچکس نمیتونه کاری کنه حتی خودت.
سعی کن زمان تنهاییت رو به حداقل برسونی و بیشتر تو جمع باشی
خیلی کم تو اتاق تنها و بیکار بمون ،تنهایی و بیکاری فکرتو فقط به سمت اون سوق میده.
سعی کن حتما حتما با یکی حتی شده یه روسپی رابطه جنسی ایمن برقرار کنی این خیلی مهمه
(میدونم الان باز میگی من اونو فقط واسه خودش میخوام)
میدونم الان بیشترین چیزی که از رابطه جنسی میخوای فقط یه لب و یه بغل گرمه نه بیشتر
ولی باید حس شهوتت از بین بره که جای خالی اون لب و بغل بیشتر به دلتنگیات اضافه نکنه
به هیچ عنوان اهنگ غمگین و خاطره دار گوش نده این باز خیلی مهمه موسیقی چیزیه که میتونه تنفر رو به عشق و عشق رو به تنفر تبدیل کنه و روحت رو باز به سمت اون بکشه.
بیشتر به ظاهرت برس هر چقدر تمیز تر و شاداب تر باشی بیشتر روحیت برمیگرده.
حتما سعی کن وعده های غذاییت رو کامل بخوری این گرسنگی و فشاری که خودت متوجهش نیستی به اعصابت میزنه و خیلی بیشتر خرابت میکنه مخصوصا اگه سیگار هم میکشی خیلی سخت گرسنگی رو حس میکنی.
سیگار فقط دقایقی تو رو اروم میکنه ،مشروب فقط ساعتی دردت رو تسکین میده
دقت کن که اینا همش زود گذر و مسکنه درمان نیست بعدش با یه حال بدتر برمیگردی سر نقطه اول پس به حداقل برسونشون که بتونی لااقل جسمت رو حفظ کنی.
هر وقت به خود کشی فکر کردی سریع به زمانی فکر کن که پدر مادرت سر قبرت چه حالی دارن
(دلیل اینکه خودم چند بار منصرف شدم فقظ تصور اینکه بعد از من بابام خودش رو اتیش میزنه بوده)
کاش اون روز هایی که ماه ها خودمو تو اتاق حبس کرده بودم و بجای غذا سیگار میکشیدم و زاناکس و ترامادول می خوردم یکی بود این حرف ها رو بهم میزد و خودم کمتر تجربش میکردم...