زیاد مَن مَن نکنید چند بار که پشت سر هم مَن مَن کنید بقیه عن عن میشنون
Saturday, August 4, 2012
عنوان چی بگم اخه واسه این
یه پسر خاله ای هم داریم همون دیوانه هه که دیگه همه فالورای من میشناسنش
این یبار با یه گروه از دوستای دانشگاش رفته بود شمال بعد اینا حکم بازی
میکردن اینم بلد نبوده هر بار سرباز میومده همه ورقا رو جمع میکرده مست هم
بوده هی میریده به بازی خلاصه میبینن اینجوری نمیشه دست و پاشو بسته بودن
کرده بودنش تو کمد دیگه جرات نمیکردن دست و پاشو وا کنن پا میشین میان
تهران صب به سرایداره زنگ میزنن بره تو کمد دست و پای این بدبختو وا کنه
:)))
این فتاده کجا و ان کجا
افتادن با افتادن خیلی فرق میکنه بعضیا هستن وقتی میوفتن یکی همیشه پشتشون
هست که دستشونو بگیره و بلندشون کنه بعضیا می افتن ولی زیاد رو زمین
نمیمونن و دستشونو میزارن رو زانوشونو خودشون بلند میشن
ولی ای وای از اونایی که بعد بار ها افتادن دیگه نای بلند شدن ندارن
و همونجا به گوشه ای خیره میشن و واسه همیشه اونجا میمونن
ولی ای وای از اونایی که بعد بار ها افتادن دیگه نای بلند شدن ندارن
و همونجا به گوشه ای خیره میشن و واسه همیشه اونجا میمونن
Subscribe to:
Posts (Atom)