Sunday, August 26, 2012

سلبریتی بازی

ما را چه کار به سلبریتی بازی های شما
ما را همین مستطیل سفید بس که حرف های دلمان را داخلش بنویسیم و کمی تا قسمتی شاید که خالی شویم
لایک و فالوو بهانه است اصل حرف دل است

نزدیکای تولده

نزدیکای تولدم که میشه فیسبوکمو دی اکتیو میکنم گوشیامو خاموش میکنم ساعت مچیمو در میارم یه ساک کوچیک برمی دارم توش فندک و بنزینشو پیپمو یه باکس سیگار و چند تا خرت و پرت میریزن و یه روز قبل از تولدم میرم شمال یه کلبه ای هست وسط جنگل نزدیک روستا مال بابای میثمه هر سال خودش میدونه کلیدشو میرم میگیرم و دو روز میمونم اونجا شباش سرده سکوت واقعی داره صدای جیرجیرک و هوهو داره صباش زندس صدای دارکوب و جیک جیک داره چایی رو اتیش پتوی روی دوش ساز دهنی  زندگی شاید همون دو روزه قبل و بعد تولد باشه و بس واسه کسی که پاییز به دنیا اومده

این منم

من تو زندگی واقعیم هم پابلیک مهربون و خوبم ولی وقتی با یکی لیمیتد بشم
نسبت بهش حسود، مغرور، عصبی، لجباز و بهونه گیر میشم
شاید تنها حسنم تعهد و وفام نسبت بهش باشه که این واسه ادامه یه رابطه اصلا کافی نیست
واسه همینه سال هاست تنهام و اجازه نمیدم کسی بیاد تو زندگیم مثال من مثه اون کنسرو خوش اب و رنگ و مارکداریه که وقتی توشو وا میکنی بوی گه و تعفن ازش بالامیزنه

Monday, August 20, 2012

قوم مایا

قوم مایا یه قومیه که تو شمال امریکا و مکزیک زندگی میکردن الان هم البته از این قبیله بازمانده دارن این قوم یه پیشبینی هایی کرده هزاران سال پیش یکیش کسوف و خسوف ها که تا الان تمام این کسوف و خسوفاش دقیقا در همون زمانی که گفتن اتفاق افتاده همش یکی پیش بینی زمان جنگ جهانی دوم بوده که اونم درست در اومده و حتی زمان اتمامش که پنج سال و خورده ای هست هم درست پیش بینی شده و صد ها پیش بینی دیگه داشتن تو هزاران سال پیش که همش به طور باور نکردنی اتفاق افتاده ولی درباره 2012 مایا نگفته که تو این سال دنیا تموم میشه ولی تقویم مایا که تمام پیش بینی های هزاران سال بعد توش نوشته شده دقیقا تو بیست و یک دسامبر 2012 ینی اول دی که میشه شب یلدای ما تاریخ تقویمشون تموم میشه و هیچ تاریخی بعد از اون وجوود نداره

کامنت ناشناس

یبار همینجوری داشتم تو گوگل راه های خودکشی رو سرچ میکردم یجا زیر نوت یکی کامنت گذاشته بود ما که این تو این دنیا چیزی نداریم حداقل اون دنیا رو از دست ندیم

Sunday, August 19, 2012

اطلاعات کامل وضعیت زلزله زدگان از زبان یک امداد گر


توجه بسیار مهم
اذربایجان همچنان میلرزد 
تو این چند روزی که من تو منطقه بودم هر چند ساعت یکبار زمین لرزه منطقه رو تکون داده و از بابت امدادرسانی نه میشه گفت امداد رسانی ها بد بوده و نه میشه گفت عالی بوده ولی چند نکته مهم:

-تعداد اماری که من دارم الان تو سایت ها و خبر گزاری ها میبینم که نوشتن سیصد نفر کشته شدند دروغ محض و مضحکیه شما خودتون حساب کنید 120 روستا بیشتر از هفتاد درصد تخریب کامل شدن حالا اگه از هر روستا حداقل ده نفر هم کشته شده باشن خودتون حساب کنید امار تلفات چقدره

-این مناطق روستا هایی دارند که حتی زمانی که اباد بودند هم نمیشد با خودرو به این روستا ها رفت و الان بعد از چندین روز پس از این زمین لرزه هنوز به خیلی از این روستا های صعب العبور هیچ امداد گری ارسال نشده و وقتی جویای این مسئله از مسئولین میشیم میگن با بالگرد نیرو فرستاده شده که باز هم این دروغی بیش نیست

- خیلی از مسولین از رهبر تا نمایندگان مجلس و غیره به این مناطق سر زدند که نتیجه تمام این بازدید ها عکس یادگاری بیش نبوده و بس

- از طرفی منطقه توسط نیروهای امنیتی از جمله سپاه و بسیج محاصره شده و بجای کمک فقط فضای رعب و وحشت ایجاد کردن و به دفعات با مردم و امداد گران درگیر شدند.

- از رسیدن کمک های مردمی و هلال احمر و غیره هم همین کافی که بگم حتی برای دادن یک پتو به مردم مصیبت زده قبلش ازشون تعهد باز پس گیری میگیرن
و مردم بر سر گرفتن بسته های امدادی با هم درگیر میشن و اگر هر یک از مردمی که از راه های گوناگون به مردم زلزله زده کمک کردند هر کدام یک عدد کنسرو و یک عدد اب معدنی تهیه میکردند و خودشون به مناطق زلزله زده میرسوندن سریعتر و بهتر به دست مردم زلزله زده میرسید و الان شاهد وضعیت به مراتب بسیار بهتری بودیم

- به علت کمبود روانپزشک و مشاور وضعیت روحی مردم زلزله زده که حتی قبل از زلزله هم وضعیت روحی و معاش خوبی نداشتن به مراتب خیلی بدتر و امید به زندگی در این مناطق به حداقل رسیده

- از طرفی به علت سرمای خشک و بسیار شدید منطقه اذربایجان که از اواسط ابان ماه سرما در این مناطق شروع میشه مردم روز به روز بیشتر نگران فصل سرما و اسکان خود هستند که اگر شرایط به همین منوال طی شود قطعا سرما تلفات بیشتری تا زلزله در این مناطق خواهد داد

- و در اخر و مهمترین خبر:
دوستی در استانداری تبریز خبر داده که جلسه فوق العاده ای در استانداری شهر تبریز گذاشته شده و از فعالیت دوباره گسل تبریز که در ۲۳۲ سال پیش کل شهر رو با خاک یکسان کرده خبر میده و همین خبر توسط پدر علم زلزله شناسی ایران پرفسور بهرام عکاشه نیز تایید شده و بخاطر رابطه مستقیم این گسل با گسل تهران به تمام نیروهای هلال احمر کل کشور از طرف ستاد مدیریت بحران دستور اماده باش کامل دادند و حتی خیلی از مسئولین شهر تبریز از جمله علیرضا بیگی استاندار این شهر خانواده خود رو از شهر خارج کرده ولی با تمام این اوصاف باز هم این خبر رو برای جلوگیری از هرج و مرج در اختیار مردم قرار نمیدند.

Friday, August 10, 2012

همینجوری

خواستم یجا فقط حرفمو ثبت کنم اونم اینکه من امروز جمعه بیست مرداد نود و یک میگم اینو:
مستند های بعدی شبکه من و تو قطعا راجع به اون ولیعهد بی لیاقت رضا پهلویه
من طرفدار اخوندی و رژیم اسلامی نیستم ولی به هیچ وجه هم طرفدار نظام شاه عن شاهی و تکرار اشتباه قبلی هم نیستم

Thursday, August 9, 2012

سید کتی رسولی فردین

یه بچه گربه تو راه دیدم یکمم پاش میلنگید برش داشتم اوردمش خونه بعد دیروز با پسر خاله هه پاشدیم اینو بردیم دکتر که هم یه نگا به پاش بندازه هم بهش واکسن بزنه و براش شناسنامه صادر کنه دکتره پرسیده اسمش چیه؟ گفتم کـتی
پسر خاله هه از اونور داد میزنه سید کتی رسولی فردین اقای دکتر!

Monday, August 6, 2012

بترس از پنج ساله سنگ به دست

بعد میگن بنده پنج سالم بوده خالم دست من و دختر خالمو گرفته بوده تو خیابون بعد یه مذهبیه اون زمون اومده به خالم گیر داده که این چه وضیه این چیه تن دخترت کردی و باعث فساد میشه و اینا! دختر خالمم هقت سالش بوده خلاصه دعوا و خاله ما هم یه پا داش اکل کله یارو رو گرفته بوده که ما هم از اون سر پیاده رو یه اجر برمیداریم میاریم زارت میکوبونیم تو کله طرف
هیچی دیگه سر خونی و ما و کلانتری و ماموره صدا زده متهمو بیارین تو اتاق سربازه هم دست منو گرفته اورده تو :))

Saturday, August 4, 2012

من عن

زیاد مَن مَن نکنید چند بار که پشت سر هم مَن مَن کنید بقیه عن عن میشنون

عنوان چی بگم اخه واسه این

یه پسر خاله ای هم داریم همون دیوانه هه که دیگه همه فالورای من میشناسنش این یبار با یه گروه از دوستای دانشگاش رفته بود شمال بعد اینا حکم بازی میکردن اینم بلد نبوده هر بار سرباز میومده همه ورقا رو جمع میکرده مست هم بوده هی میریده به بازی خلاصه میبینن اینجوری نمیشه دست و پاشو بسته بودن کرده بودنش تو کمد دیگه جرات نمیکردن دست و پاشو وا کنن پا میشین میان تهران صب به سرایداره زنگ میزنن بره تو کمد دست و پای این بدبختو وا کنه :)))

این فتاده کجا و ان کجا

افتادن با افتادن خیلی فرق میکنه بعضیا هستن وقتی میوفتن یکی همیشه پشتشون هست که دستشونو بگیره و بلندشون کنه بعضیا می افتن ولی زیاد رو زمین نمیمونن و دستشونو میزارن رو زانوشونو خودشون بلند میشن
ولی ای وای از اونایی که بعد بار ها افتادن دیگه نای بلند شدن ندارن
و همونجا به گوشه ای خیره میشن و واسه همیشه اونجا میمونن

Friday, August 3, 2012

ما که بچه بودیم انقد عن نبودیم

ادم که تنها میشه کسخول میشه مث من الان این سگه و گربه هه رو نشوندم جلوم نشستم از زمان بچگیامون که ما با ننه بابامون چه رفتاری میکردیم و با بچه های فامیل که میومدن تو اتاق ما چجوری اسباب بازیامونو قسمت میکردیم و بچه های مردم اون زمون پنش تا پنش تا تو یه اتاق میخوابیدن و اینا گفتم بعد پرسیدم ازشون که اخه مشکل شما چیه هر کدوم یه جایی دارین یه ظرف غذا و اب جدایی دارین چرا انقدر سر به سر هم میزارین؟ یکم نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداختن بعد باز از نو گربه هه سگه رو چنگ زد سگه هم افتاد دمبالش خلاصه اینکه اصلا زمان کودکیتونو و این که شما چگونه بودینو واسه کسی تعریف نکنین زمونه عوض شده اصلا اثر نداره

گوزمرگ

ما بچه بودیم برده بودنمون ختم یه بابایی بعد هر بار از نحوه مرگ طرف میگفتن نمیتونستن خودشونو نیگه دارن و هار هار میخندیدن به ما هم میگفتن طرف تو زور خونه مرده بعد ها فهمیدیم یارو رفته دسشویی گوزیده جونش با گوزش یجا با هم در رفته افتاده مرده