روح مرا بی قراری مسخ کرده در رگهای من ناامیدی جریان دارد مغز من پر است از پوچی من با کفشهای سرنوشت در مسیر سرگذشت قدم میزنم هر روز این مسیر تکراری را قدم میزنم میپرسم از خود چه امد بر سر جوانی من؟ دوستی میگفت بیچاره کودک درونم که به پای من پیر شد بیچاره تر کودک درون من که طعم جوانی را نچشیده پیر شد
Thursday, July 26, 2012
زندگی این روزهای من
اومده میگه افطار چی میخوری دارم میرم بیرون بگیرم واست؟ میگم هیچی نمیخواد فقط یه بسته زاناکس بگیر
اه میکشه میره تو چهار چوب در وامیسته میپرسه سیگار داری؟ میگم اره درو اروم چفت میکنه و میره
اه میکشه میره تو چهار چوب در وامیسته میپرسه سیگار داری؟ میگم اره درو اروم چفت میکنه و میره
فقر فرهنگی ما
روزه گرفتن املی نیست حتی روزه نگرفتن هم با کلاسی نیست
املی ینی تو اعتقاد خودتو حالا هر چی که هست بزاری زمین و چشم بسته همرنگ جو شی
املی ینی تو اعتقاد خودتو حالا هر چی که هست بزاری زمین و چشم بسته همرنگ جو شی
Subscribe to:
Posts (Atom)