یبارم شیش هف سالم بود داشتیم با اتوبوس میرفتیم شیراز واسه شام جلوی این رستوران سر راهیا نگه داشت منم تنهایی رفتم دسشویی بعد بلد نبودم با افتابه خودمو بشورم این دیوسا هم هی در میزدن اهم اهم میکردن منم هول شدم نصف ریده نریده شلوارو کشیدم بالا درو وا کردم اومدم فرار کنم بجای اینکه راهرو رو سمت در بدووم برعکس دوییدم خوردم تو دیوار!