Tuesday, July 24, 2012

من و پسر خاله

یبار تو عروسی گفتن تا دو باید برقصید بعد شام میدیم بعد من و پسر خالم رفتیم یکی از میزای دوازده نفری شامو دو تایی بلند کردیم بردیم ته باغ نشستیم خوردیم اومدیم
فرداش داییم میگف یحتمل کار این کارگر افغانیای سر کوچه بوده!