من بچه بودم بابام واسم پرستار میگرف یه بار یه دختر خوشگه رو اورد منم به
نیت بابام شک کردم همون روز زنگ زدم تبریز به ننه بزرگم صب پاشدم دیدم یه
قبیله ترک فک و فامیل از تبریز اومدن بابامو زنش بدن بیچاره
هنوز صدای بابام تو گوشمه داد میزد: ایستمیرم ایستمریم بابا سیچیزه چکین منن سچم بو خبره دینین ازونا!!
معنی برای فارس زبانان: نمیخوام نمیخوام بابا کیرتونو بکشین از من ریدم تو دهن کسی که این خبرو بهتون داده!
هنوز صدای بابام تو گوشمه داد میزد: ایستمیرم ایستمریم بابا سیچیزه چکین منن سچم بو خبره دینین ازونا!!
معنی برای فارس زبانان: نمیخوام نمیخوام بابا کیرتونو بکشین از من ریدم تو دهن کسی که این خبرو بهتون داده!