Wednesday, December 14, 2011

ژانر

ژانر اونایی که هنوز اینتر رو نزده لایک میکنن بعد دست به چونه میشینن تا بری لایک بدی بهشون!

نسل اسمایلی

نسل ما نسل اسمایلیه، تمام احساسات ما رو میشه تو :( یا :) و مقدار زیادی :| مختصر کرد و یا حتی میتونیم با این سه نقطه ... یه دنیا حرف نگفته یه دنیا احساسات یه دنیا بغض تو گلو گیر کرده رو بیان کنیم.

تخته پاکن کلاس دوم

عرضم به حضور من دبستان میرفتم یه معلم جنده ای داشتیم بی پدر هر روز منو از ته کلاس بلند میکرد که بیا برو این تخته پاکن رو بشور بیار.
به هر حال من هم واسشون کم مایه نمیزاشتم تخته پاکن رو میبردم میکردم تو سماور ابدار خونه درمیاوردم میگرفتم زیر اب سرد میاوردم : )

جاسوسی

به نظر من تمام مامان های ایرانی حداقل چهار واحد جاسوسی پاس کردن!

استادیوم

عرضم به حضور تو عمرم یبار رفتم استادیوم اونم بازی تراکتور سازی و پرسپلیس بود ما هم اشتباهی پاشدیم رفتیم طرف ترکای تراکتور! هیچی دیگه مثلا یکی از این بوق شیپوری های دراز هستن اینو گرفته بود توش داد میزد شومبووووول! یا مثلا کمک داور خط که میود طرف تماشاچیای تراکتور خواهر و مادر کمک داور حامله میشد میرفت! کلا جو قشنگی بود ترکها هم خیلی ادمای جالبی هستن در ضمن هی کناری من داد میزد:فارس سگ ننه گهبه!! منم که دیگه به هر حال جز زل زدن به دوربین کار خاصی نمیتونستم بکنم!

خدایا واقعا هستی و میبینی؟

نامه ای به خدا
درود
خب میدونم سرت شلوغه و اینا یا اصن نمیدونم شاید به کل وجود نداشته باشی؛ یه عده میگن هستی و از رگ گردن نزدیک تر یه عده وقتی اسمتو میگن سقف و اسمونو نگا میکنن، یه عده میگن خدا مدا الکیه این بیگ بنگ بوده و اینا، یه عده میگن نوره یه عده میگن صداست، یه عده میگن با فرشته مرشته ها تو بهشت نشسته تو مانیتور داره ما رو نیگا میکنه، حالا هر چی که هستی گوش کن.
ببین یه چند تا چیز هست تو دلم خیلی داره اذیت میکنه یکیش این که خب اول و اخر این حرکت خلقتته که چی؟ چی میخواستی بدونی که نمیدونستی؟ چرا انقدر اذیت کردی و سیر مونی نداری؟ الان دارم کفر میگم مگه نه؟ حالا اینا یه ور این همه بچه های سرطانی چی میگن؟ اینا رو چرا اینجوری کردی؟ به چه حقی داری ازارشون میدی؟ چه گناهی کردن اون طفل معصوما؟ چرا یه بچه تو ناز و نعمت و سلامتی با پدر مادرش داره زندگی میکنه اونوقت ایطرف یه دختر بچه هفت ساله یتیم بخاطر شرایط زندگی و اخراج مادرش از کارخونه و نداشتن پول شیمی درمانی داره درد میکشه؟ این بچه های خیابونی که میان جلو ماشین التماس میکنن که ازشون ادامس بخریم چی میگن؟ اینا ازت دزدیده بودن که الان باید اینجوری تاوان بدن؟ من چرا باید سالم باشم و این همه کودک باید معلول باشن؟ چرا من میتونم شبا تو یه خونه گرم بخوابم و یه پسر بچه ده دوازده ساله تو این سرما کنار خیابون رو کارتن؟ چرا من میتونم با شکم سیر کپه مرگمو بزارم و یه بچه هایی اون بیرون ماه ها رنگ گوشت و مرغ نبینن؟ اصن میفهمی چی میگم؟ دیدی اینا رو؟ چرا به یکی غم نداشتن پدر رو دادی و به یکی غم اینکه باباش واسش سگ نمیخره؟ چرا یکی باید بخاطر خرج خونوادش تن فروشی کنه و بهش بگن جنده و یکی سالی دوبار بیاد خونت و هفت دور بزنه و بهش بگن حاجی؟ چرا یکی باید تو شمال تهران تو خونه متری شیش میلیون زندگی کنه و یکی تو خونه حلبی های بیرون شهر و از سرما استخوون درد بگیره؟ چرا یکی از ترس بی جهازی نتونه به عشقش برسه و یکی سر رنگ یخچال کل جهیزیشو عوض کنه؟ چرا یکی سالی یبار یه عمل زیبایی میکنه و یه پسر بیست ساله کلیشو میفروشه؟ چرا تفریح یکی اسکی و کارتینگه و یکی بزرگترین ارزوش یه دوچرخه دس دوم؟ چرا یکی میتونه بره خارج درس بخونه و یکی کنار خیابون بغل ترازوش مشق بنویسه؟ اهان این همه پیر مرد پیر زن که تو موسسه های خیریه سالمندان ولشون کردن چی میگن؟ یا اون پیر مره هفتاد هشتاد ساله که کمرش کمون شده و داره تو خیابونا بادکنک میفروشه چی میگه؟ اون مادرایی که واسه کمک خرج خونه میرن تو خونه مردم کلفتی میکنن چی میگن؟ اون بچه که هر روز کتک خورن مادرش از بابای معتادشو میبینه چی میگه؟
کلا این معیار تراز عدل و انصافت چه جوریاست؟

احترام به عقاید

بعدش میگن به همه عقاید باید احترام گذاشت، خب وقتی اون به خفه کردن من اعتقاد داره من چطوری میتونم
ناخود اگاه دست و پا نزنم و بهش احترام هم بزارم!

خوش رکاب

بعد منو یه جوی گرفته بود اردی مدل هفتاد و هشتمو که فروخته بودم یه هفته داشتم صب تا شب اهنگ خوش رکابو گوش میکردم.

اوانار گودری ها

هر کدوم از عکسا و اواتار های بچه های گودر هم خودش مثه یه نوت +100 میمونه رو بعضیاش ادم مدت ها مکث میکنه و تو اعماقش غرق میشه...

ای وای،ای وای،ای وای

ای وای، ای وای، ای وای...(این از اون ای وای های شهاب حسینی توی درباره الیه)

داش اکل

وختی مرد درد داره، یه کوه غم داره...
داش اکل-بهروز وثوقی

Sunday, November 27, 2011

جنده های سازمان انتقال خون

امروز رفتم سازمان انتقال خون خیر سرم خون بدم ثواب کنم رفتم تو اتاق معاینه نشستم جلوی چهار تا از این دافای پرستار بعد یکی سوال میپرسید بقیه یا به التم نگا میکردن یا پاشونو مینداختن رو پاشون یا میخندیدن!
+ سیگار، قلیون، پیپ، هشیش شیشه، تریاک... کلا مواد میزنی؟
- :| فقط سیگار و بعضا قلیون
+ بیماری قلبی عروقی، خونی، کلا درد و مرض چی داری؟
- :| هیچی خانوم
+ مشروب میخوری؟
- بعله
+ اخرین بار کی بوده؟
- هفته پیش شب جمعه
+ به سلامتی جای ما خالی (خنده حضار)
- :|
+ رابطه جنسی داری؟ مخالف یا موافق؟
- :| جنس مخالف فقط
+راستشو بگو! (خنده حضار)
- :|
+ اخرین بار کی سکس داشتی؟
-  سه چهار روز پبش
+ خب شما نمیتونید خون بدین چون باید حداقل یکسال از رابطه جنسیتون بگذره خدافس :)
- :|

مجری شبکه 5

زمانی که ما دبیرستان میرفتیم برنامه صبحگاهی شبکه پنج یه مجری کچلی داشت برف که میومد این پدر سگ اینجوری اعلام میکرد:به گزارش اموزش و پرورش تمامی مناطق بیست و دو گانه شهر تهران در مقاطع تحصیلی مهد کودک‌ها، مراکز پيش‌دبستاني، مدارس ابتدايي و راهنمایی در شیفت صبح و بعد از ظهر به دلیل بارش برف و سرمای شدید تعطیل است!
خب بی پدر ینی دبیرستانیا اسکیمو بودن که همه تعطیل اینا باید برن مدرسه؟
خدا به حق پنج تن ازت نگذره اصن پنج تن کمه به حق ده تن ازت نگذره خیر از زندگیت نبینی که اونجوری تن منو میلرزوندی و حرص میدادی!

پیروزی تلخ

بعضی وقتا هست که تو بحث با پدر مادرت بی شک میدونی که حق با توئه و با تمام قوا سعی در اثباتش داری ولی اخرش از سکوت پدر مادرت پشیمون میشی و پیروزی تبدیل به یه شکست تلخ میشه
باید گذاشت که اشتباه بگن و جهل کنن و با یه لبخند و تسلیم ظاهری ارامش و رضایت واقعی رو بدست اورد.

Friday, November 25, 2011

افتابه و اب یخ

یکی از نوستالژی های مهمی که میشه به اون اشاره کرد شستن کون با افتابه اب یخه

پیروزی یا شکست؟

بعضی وقتا هست که تو بحث با پدر مادرت بی شک میدونی که حق با توئه و با تمام قوا سعی در اثباتش داری ولی اخرش از سکوت پدر مادرت پشیمون میشی و پیروزی تبدیل به یه شکست تلخ میشه
باید گذاشت که اشتباه بگن و جهل کنن و با یه لبخند و تسلیم ظاهری ارامش و رضایت واقعی رو بدست اورد.

Thursday, November 24, 2011

شب تولدم

خب امشب مثلا تولد منه! حالا نمیخوام از تنهایبم و بی کسیم و نشنیدن حتی یک تبریک از عزیزام و اینا بنالم اینا دیگه چن ساله واسم عادی شده خواستم بگم تو این بدبختی خب سیگارم واسه چی تموم شد!؟ خب اخه این انصافه؟ نه اخه تو این شب و میلاد غمگین پاییزیم این انصاف بود! به رسم همیشگی سالهای تولدم فردا تنهایی میرم مسافرت با خوده خوده خودم یه باکس سیگار هم واسه خودم کادوی تولد میخرم بعله تولدم مبارک دانیل جان : )
لطفا تبریک نگین تراژدیم خراب میشه با تشکر تنهای سی ساله از تهران

Wednesday, November 23, 2011

طبع شعر

دلم عشق میخواهد دلم عاشقی میخواهد دلم بوسه معشوق میخواهد دلم یک اغوش گرم میخواهد دلم باز هم مجنون و دیوانه شدن میخواهد

فقط یه نوحه

امروز از میدون ونک سوار یه تاکسی شدم که رانندش یکی از این جوجه عرزشیای دو اتیشه بود. عکس اغاش و تسبیح و پلاک و عطر شابدالعظیمی و خلاصه یه اهنگ نوحه از اون خر خرافاتیاش. اولش هر چی که به نوحه گوش میکردم حرص میخوردم از جهل و شستشوی مغزی این بدبختا ولی بعدش گفتم ولش کن بابا اینا هم اینجوری خوشن دیگه باز بعدش دیدم خودمم ریتم گرفتم با نوحه دارم دستمو میزنم رو پام! اخرش حتی یاد بدبختیام افتاده بودم با نوحه خو گرفته بودم و داشتم غمگین غمگین باهاش میخوندم!  خواستم بگم من تو یه مسیر سی دقیقه ای انقدر تحت تاثیر یه نوحه قرار گرفتم و روحیاتم عوض شد، شما فکر کنید سی ساله دارن تو گوش ملت ما نوحه و مرثیه میخونن واقعا چه انتظاری میشه داشت؟

فلفل دلمه ای

یه مامان بزرگ فلفل دلمه ای دارم هر وخ میرم خونشون خوراکیای توی گنجشو در میاره میزاره رو میز، بعد دو تایی میشینیم رو کاناپه ماهواره میبینیم مثلا میزنه ام تی وی کریستینا اگوئرا داره میخونه میگه:عه این چقد شبیه همسایه دختر خاله رودابه ایناست فقط اون از این سفید تره! یا مثلا جورج کلونی رو نشون میده میگه اوا این چقد شبیه حسن اقا سوپری جلو در خونه عمه سکی ایناس! یا حتی مستند درباره قله اورست رو نشون میده میگه نگا ماشالا کوه های دماوند خودمونه ها اب معدنی رو از همونجا میگیرن! منم میگم اره اره اورین مامانی هزار الله و اکبر خعلی حافظه قوی دارین.
کلا حال میکنیم با هم دوسش دارم

تقلید

یبارم شیش هف سالم بود بابام خیلی سیگار میکشید بعد همون موقه ها یه فیلم خارجی نشون میداد یه دختر بچه بود بابای اونم زیاد سیگار میکشید بعد اینم همه سیگارای باباشو برمیداشت قایم میکرد که باباش سیگار نکشه منم اومدم تقلید کنم بعد گفتم ولش کن بابا اونا خارجین روشن فکرن این ایرانیه ییهو کسخل میشه فک میکنه من سیگاراشو واسه خودم برمیداشتم میزنتمون! خلاصه اینجوری بود که ترس مانع از یه عمل خوب شد

سیگار تفریح نیست

کاش میشد به پدرم بفهمونم که این سیگاری که میدونی من توی تنهایی دارم میکشم ولی به روم نمیاری اصلا تفریحی نیست

تهمت ناروا

از راحتی های چرمی خواهشمندیم تهمت ناروا نزنند
با تشکر

عدالت

تنها یک نگاه پر حسرت کودکی یتیم از پشت شیشه های یکی از فست فود های بالای شهر می تواند عدالت این دنیا را اشکار کند

مسلمان وارثی

اری من مسلمانم زیرا در بدو تولد ندای اذان در گوشم سر دادند،ختنه ام کردند و گفتند مرتد در اسلام ملحد است و جزایش اعدام.
اسمم را مسلمان کردید،جسمم را سُنت کردید، افکارم را هراسان کردید با روح کافرم چه خواهید کرد؟
+عمو اسد الله من تصمیمو گرفتم
-که یه سر به سانفرانسیسکو بزنی؟ افرین
+نه عمو اسد الله من تصمیم گرفتم خودمو بکشم!
-عه افریـــــــــن افریـــــــــــــن
(اینا همون جاکشایین که موقعی که حال ادم بده خوشمزگیشون گل میکنه کیونیا)

نسل حشری

یبارم داشتم از جلو دبستان دخترونه رد میشدم یهو یه دختر بچه هف هش ساله برگشت بهم گف چطوری جیگر
هیچی دیگه با صد و نود سانت قد و صد و ده کیلو وزن پریدم از اونور خیابون به مسیرم ادامه بدم که یموقع انگشتم نکنن

خدایا چرا؟

بعضی وقتا میشینم فک میکنم که خب خدا بهشتو درست کرد و ادم و حوا رو خلق کرد و شیطون سجده نکرد و حوا رو گول زد و سیب بود گندم بود گلابی بود حالا هر چی اونو کوفت کرد و خدا شاکی شد اعصابش گهی شد اینا رو با تیپ پا شوت کرد زمین و اینا اونجا گائیدن گائیدن تا من و شما شدیم و ما گناه کردیم و امام زمان اینا اومدن و قیامت شد و جبریله اسرافیله کیه اونم اومد بوق زد و زنده ها مرده شدن و مرده ها زنده شدن و رفتیم اونور از پل و اتیش و کوفت و زهر مار رد شدیم و دوباره یه عده رفتیم جهنم و یه عده رفتیم بهشت!
خب خدایا نوکرتم این چه کاریه اخه اصن تو قوی تو خدا تو اخرش خب که چی؟ اول خودت یه طالع بینی چیزی میکردی میدیدی کی بهشتیه کی جهنمی دیگه اینهمه نه وقت خودت رو میگرفتی نه ما رو دچار گه گیجه میکردی

پنجره کوچک اتاق من

یه پنجره کوچولویی دارم تو اتاقم که رو به خیابونه؛ از توش خیلی چیزا میبینم،امروز عصر یه پیر مرده با موتور اومد زد تو در یه کمری
خودشم افتاد رو زمین در کمری هم قر شد! بیچاره با پای شلش و شلوار پارش بلند شده بود هیچی نمیگفت حتی به پیک موتور قدیمی خودش که دیگه چیزی ازش نمونده بود هم نگاه نمیکرد فقط خیره شده بود به در تویوتا کمری

مهر فرزندی

مهر فرزندی یعنی اینکه وقتی شبا پدر مادرت خوابیدن بری بالای سرشون و منتظر نفس کشیدنشون بشی
یعنی وقتی اون زمانی که بین دم و باز دمشون مکثی ایجاد میشه هزار بار قلبت بیاد توی دهنت

مامانبزرگ عجیب

مامانبزرگم در سن شصت و نه سالگی رفته اموزشگاه رانندگی ثبت نام کرده بعد یارو گفته حاج خانوم اینجا دوبل پارک کن بعد اینم گفته ننه اینجا شلوغه ولش کن میریم جلو یجای خولت پیدا میکنیم قشنگ پارک میکنم! یارو گفته نه اخه حاج خانوم مثلا شما الان اینجا میخواین پیاده شین خرید کنین باید اینجا پارک کنید. بازم برگشته گفته نه ننه من از اینجا خرید نمیکنم تموم خریدای ما رو نوه ام از بازار میخره میاره

ممد پوری

دیشب خواب دیدم با ممد پوری رفتیم کنسرت ِابی، اون وسطا بین مریدای ِابی داشتیم وول میخوردیم ییهو ممد قاطی کرد پا شد داد زد: ِا بـــــــی ِا بـــــــی از اقامون داریوش بخون داریووووش!
هیچی دیگه من فک کردم الان جمیت میریزن سرمون کونمون میزارن ولی ملت دمشون گرم همه داد زدن: داریوش داریوش جیغ و داد..
خلاصه ابی خراب شد رف داریوش اومد بغض کرد تو چشای ممد نگا کرد گف: بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو

رقص پشت میزی

رقص پشت میزی چیست؟
هنگامی که شما پشت کامپیوتر نشسته اید و یک اهنگ شاد و بزن برقصی پلی میشود شما خود را در یک مهمانی تصور کرده و بطور روانپریشانه ای حرکات موزون انجام میدهید و با خود حال میکنید.
و در اخر از حرکات خود سربزیر شده و خجالت میکشید

باز هم کیون

کون کون است. مسئله بزرگ تنگ و گشاد بودن ان است..
اگر شما دارای کون تنگی باشید کون دنیا گذاشته و زندگی به کام شما خواهد بود
اما اگر شما دارای کون گشادی باشید دنیا کون شما خواهد گذاشت و زندگی شما تباه خواهد شد
با تشکر کون گشاد سی ساله از تهران

روز فاینال

حالا امروز فاینال زبان داشتیم یکی اومده بود قد صد و نود سیبیلا ناصر الدین شاهی تسبیح دونه درشت تو دسش... رسید جلو استاد گف:هیلو تیچر حاجی ما این امتحونو ریدیم قربونت اینجا تک ماده ای شهریوری چیزی نداره ما بزنیم درایم

بابای خاص

من تو این اتاق دارم مرد تنهای فرهاد رو گوش میدم اونور بابام تو هال پی ام سی رو وا کرده داره با کامران و هومن بهترینی میخونه... هیچوخت نفهمیدم چرا اینجوریه

کیون گشاد

یبـارم وسط زمستون خواستیم بریم پیچ شمرون باقالی و گل پر بخوریم هیچی دیگه خیلی سرد بود نرفتیم
کلا این کون گشاد منو خیلی ناکام گذاشته تو زندگی

از نداشتن ها

و تو چه میدانی که شب ساعت سه و نیم تنها شام یخ زده خوردن یعنی چه؟ و همانا خداوند کسی را بی مادر نکند
امین

اخی چقد خر

یه سری من و دو پسر عمه هام بچه که بودیم با هم نشسته بودیم حرف میزدیم تازه از قضیه سکس و این که چطوری حامله میشن و بچه چطوری بدنیا میاد سر دراورده بودیم...تو عالم خودمون هم سکس کار خیلی بد و گناه بزرگی بود، حتی سکس زن و شوهر! خلاصه نشستیم دونه دونه اعضای فامیل رو که بچه داشتند اسم بردیم و گفتیم که اره این کرده بچه دار شده!! خلاصه یهو اسم عمو بزرگمو گفتیم! ما هم تو دنیای خودمون این بنده خدا رو خیلی ادم پاک و ساده ای میدونستیم! تا اسم اینو بردیم یهو اون یکی پسر عمم پاشد گفت: نه اون خیلی ادم خوبیه از این کارا نمیکنه! اونو واقعا خدا بهش بچه داده!! جالب اینجاست که ما هم داشتیم حرفشو تایید میکردیم که اره اون خیلی ادم خوبیه از این کارا نمیکنه خدا خودش به اون 5 تا بچه داده

غذای فاسد

میگن موسیقی غذای روحه ولی یه اهنگایی هستن که مثل غذای فاسد میمونه، یه زمانی خیلی خوب بودن ولی الان دیگه تاریخ مصرفشون گذشته...
اینا همون اهنگایی هستن که شب رفتنش گوش دادی، همونایی که باهاشون ساعت ها گریه کردی، همونایی که انگار قطعه قطعشو واسه بدبختی خودت خوندن..
روحو مسموم میکنن این اهنگا

بابابزرگ

خدا بابابزرگمو رحمت کنه... هیچوقت یادم نمیره، همیشه میگفت: بعضی از ادما حرف زدن بلد نیستن...
ولی از اون بدتر اینه که حرف نزدن هم بلد نیستن

بی شرفا

انقدر که این بی پدرا هر هفته نماز جمعه رو تبلیغ میکنن اسپانیایی ها بازی رئال و بارسونا رو تبلیغ نمیکنن

سالهاست

من سالهاست به این شرایط زندگی تن نداده ام بلکه کون داده ام
با تشکر 30 ساله از تهران

من و بابا و قرمه سبزی

یادمه هف هش سالم بود تازه مامانم ولمون کرده بود بابا هم فقط سوسیس کالباس و غذا های حاضری میگرفت
یبار اومدم گریه کردم گفتم من دلم قرمه سبزی میخواد! بیچاره این بابای طفل معصوم من انگار جیگرش اتیش گرف. پرید سبزی اماده و وسایل قرمه سبزی رو گرف اورد. فک میکرد اشه اینا رو میریزن به هم میشه قرمه سبزی! خلاصه یه چن باری شکست خورد ولی نا امید نشد. اخرش تلفنو برداشت واسه خودش یه شماره گرفت یه خانومه گوشی رو برداش بابای منم صاف و ساده برگش گف:سلام خانوم والا بخدا من مزاحم نیسم شمارتونو همینجوری گرفتم من همسر ندارم الان بچم هوس قرمه سبزی کرده میشه دستور پختشو بدین
زنه هم دمش گرم خدا امواتشو خیر بده نشس دونه دونه واسه بابام تشریح کرد.
خلاصه باباهه قرمه سبزی رو درست کرد ولی بیشتر بجا قرمه سبزی مزه کوکو سبزی میداد
نگو سبزی رو اشتباه خریده!!! خلاصه با چه بدبختی قرمه سبزی رو خوردم این بنده خدا هم نشسته بود رویروی من هر پنج دیقه یبار میپرسید: خوبه بابایی؟ چجوری شده؟ دوس داری؟ منم از همون دوره طفولیت لوتی منش، قدر شناس هی میگفتم به به بابایی چه چیزی شده دست گلت درد نکنه
خلاصه اینجوری بود دیگه دوران بچگی ما
بابا دنیا رو باهات عوض نمیکنم. 

سیگار و ابگوشت

سیگار بدون چایی و اهنگ غمناک میمونه مثه ابگوشت بدون پیاز و نوشابه

اعتقاد

یکی از چیزایی که بهش خیلی معتقدم هم اینه که هر پلیدی که انجام میدیم بهمون برمیگرده و هر نیکی که انجام میدیم میره گم و گور میشه میگه کون لقت میخواستی نکنی

ریدم تو شعر رف

من نه از یاد رفته ام نه بر باد رفته ام بلکه رسما به گا رفته ام
با تشکر سی ساله از تهران
همه میرن تو دسشویی میرینن
ولی یه عده هستن به معنای واقعی کلمه تو دسشویی میرینن! که بعدش تا مدت ها کسی نمیتونی دخول کنه.

ادمای عن

بعضی از ادما انقد گهن که من از طرف اونا از همه شما عذر میخوام!

ایینه

بعضی وقتا میرم جلو ایینه تو چشای خودم نگاه میکنم میگم: دمم گرم... با این همه مشکلات، با این همه ناراحتی و غصه ها خوب خودمو زدم به خریت. باز هم دارم میخندم خیلی باحالم دمم گرم