Sunday, November 27, 2011

جنده های سازمان انتقال خون

امروز رفتم سازمان انتقال خون خیر سرم خون بدم ثواب کنم رفتم تو اتاق معاینه نشستم جلوی چهار تا از این دافای پرستار بعد یکی سوال میپرسید بقیه یا به التم نگا میکردن یا پاشونو مینداختن رو پاشون یا میخندیدن!
+ سیگار، قلیون، پیپ، هشیش شیشه، تریاک... کلا مواد میزنی؟
- :| فقط سیگار و بعضا قلیون
+ بیماری قلبی عروقی، خونی، کلا درد و مرض چی داری؟
- :| هیچی خانوم
+ مشروب میخوری؟
- بعله
+ اخرین بار کی بوده؟
- هفته پیش شب جمعه
+ به سلامتی جای ما خالی (خنده حضار)
- :|
+ رابطه جنسی داری؟ مخالف یا موافق؟
- :| جنس مخالف فقط
+راستشو بگو! (خنده حضار)
- :|
+ اخرین بار کی سکس داشتی؟
-  سه چهار روز پبش
+ خب شما نمیتونید خون بدین چون باید حداقل یکسال از رابطه جنسیتون بگذره خدافس :)
- :|

مجری شبکه 5

زمانی که ما دبیرستان میرفتیم برنامه صبحگاهی شبکه پنج یه مجری کچلی داشت برف که میومد این پدر سگ اینجوری اعلام میکرد:به گزارش اموزش و پرورش تمامی مناطق بیست و دو گانه شهر تهران در مقاطع تحصیلی مهد کودک‌ها، مراکز پيش‌دبستاني، مدارس ابتدايي و راهنمایی در شیفت صبح و بعد از ظهر به دلیل بارش برف و سرمای شدید تعطیل است!
خب بی پدر ینی دبیرستانیا اسکیمو بودن که همه تعطیل اینا باید برن مدرسه؟
خدا به حق پنج تن ازت نگذره اصن پنج تن کمه به حق ده تن ازت نگذره خیر از زندگیت نبینی که اونجوری تن منو میلرزوندی و حرص میدادی!

پیروزی تلخ

بعضی وقتا هست که تو بحث با پدر مادرت بی شک میدونی که حق با توئه و با تمام قوا سعی در اثباتش داری ولی اخرش از سکوت پدر مادرت پشیمون میشی و پیروزی تبدیل به یه شکست تلخ میشه
باید گذاشت که اشتباه بگن و جهل کنن و با یه لبخند و تسلیم ظاهری ارامش و رضایت واقعی رو بدست اورد.