Wednesday, November 23, 2011

طبع شعر

دلم عشق میخواهد دلم عاشقی میخواهد دلم بوسه معشوق میخواهد دلم یک اغوش گرم میخواهد دلم باز هم مجنون و دیوانه شدن میخواهد

فقط یه نوحه

امروز از میدون ونک سوار یه تاکسی شدم که رانندش یکی از این جوجه عرزشیای دو اتیشه بود. عکس اغاش و تسبیح و پلاک و عطر شابدالعظیمی و خلاصه یه اهنگ نوحه از اون خر خرافاتیاش. اولش هر چی که به نوحه گوش میکردم حرص میخوردم از جهل و شستشوی مغزی این بدبختا ولی بعدش گفتم ولش کن بابا اینا هم اینجوری خوشن دیگه باز بعدش دیدم خودمم ریتم گرفتم با نوحه دارم دستمو میزنم رو پام! اخرش حتی یاد بدبختیام افتاده بودم با نوحه خو گرفته بودم و داشتم غمگین غمگین باهاش میخوندم!  خواستم بگم من تو یه مسیر سی دقیقه ای انقدر تحت تاثیر یه نوحه قرار گرفتم و روحیاتم عوض شد، شما فکر کنید سی ساله دارن تو گوش ملت ما نوحه و مرثیه میخونن واقعا چه انتظاری میشه داشت؟

فلفل دلمه ای

یه مامان بزرگ فلفل دلمه ای دارم هر وخ میرم خونشون خوراکیای توی گنجشو در میاره میزاره رو میز، بعد دو تایی میشینیم رو کاناپه ماهواره میبینیم مثلا میزنه ام تی وی کریستینا اگوئرا داره میخونه میگه:عه این چقد شبیه همسایه دختر خاله رودابه ایناست فقط اون از این سفید تره! یا مثلا جورج کلونی رو نشون میده میگه اوا این چقد شبیه حسن اقا سوپری جلو در خونه عمه سکی ایناس! یا حتی مستند درباره قله اورست رو نشون میده میگه نگا ماشالا کوه های دماوند خودمونه ها اب معدنی رو از همونجا میگیرن! منم میگم اره اره اورین مامانی هزار الله و اکبر خعلی حافظه قوی دارین.
کلا حال میکنیم با هم دوسش دارم

تقلید

یبارم شیش هف سالم بود بابام خیلی سیگار میکشید بعد همون موقه ها یه فیلم خارجی نشون میداد یه دختر بچه بود بابای اونم زیاد سیگار میکشید بعد اینم همه سیگارای باباشو برمیداشت قایم میکرد که باباش سیگار نکشه منم اومدم تقلید کنم بعد گفتم ولش کن بابا اونا خارجین روشن فکرن این ایرانیه ییهو کسخل میشه فک میکنه من سیگاراشو واسه خودم برمیداشتم میزنتمون! خلاصه اینجوری بود که ترس مانع از یه عمل خوب شد

سیگار تفریح نیست

کاش میشد به پدرم بفهمونم که این سیگاری که میدونی من توی تنهایی دارم میکشم ولی به روم نمیاری اصلا تفریحی نیست

تهمت ناروا

از راحتی های چرمی خواهشمندیم تهمت ناروا نزنند
با تشکر

عدالت

تنها یک نگاه پر حسرت کودکی یتیم از پشت شیشه های یکی از فست فود های بالای شهر می تواند عدالت این دنیا را اشکار کند

مسلمان وارثی

اری من مسلمانم زیرا در بدو تولد ندای اذان در گوشم سر دادند،ختنه ام کردند و گفتند مرتد در اسلام ملحد است و جزایش اعدام.
اسمم را مسلمان کردید،جسمم را سُنت کردید، افکارم را هراسان کردید با روح کافرم چه خواهید کرد؟
+عمو اسد الله من تصمیمو گرفتم
-که یه سر به سانفرانسیسکو بزنی؟ افرین
+نه عمو اسد الله من تصمیم گرفتم خودمو بکشم!
-عه افریـــــــــن افریـــــــــــــن
(اینا همون جاکشایین که موقعی که حال ادم بده خوشمزگیشون گل میکنه کیونیا)

نسل حشری

یبارم داشتم از جلو دبستان دخترونه رد میشدم یهو یه دختر بچه هف هش ساله برگشت بهم گف چطوری جیگر
هیچی دیگه با صد و نود سانت قد و صد و ده کیلو وزن پریدم از اونور خیابون به مسیرم ادامه بدم که یموقع انگشتم نکنن

خدایا چرا؟

بعضی وقتا میشینم فک میکنم که خب خدا بهشتو درست کرد و ادم و حوا رو خلق کرد و شیطون سجده نکرد و حوا رو گول زد و سیب بود گندم بود گلابی بود حالا هر چی اونو کوفت کرد و خدا شاکی شد اعصابش گهی شد اینا رو با تیپ پا شوت کرد زمین و اینا اونجا گائیدن گائیدن تا من و شما شدیم و ما گناه کردیم و امام زمان اینا اومدن و قیامت شد و جبریله اسرافیله کیه اونم اومد بوق زد و زنده ها مرده شدن و مرده ها زنده شدن و رفتیم اونور از پل و اتیش و کوفت و زهر مار رد شدیم و دوباره یه عده رفتیم جهنم و یه عده رفتیم بهشت!
خب خدایا نوکرتم این چه کاریه اخه اصن تو قوی تو خدا تو اخرش خب که چی؟ اول خودت یه طالع بینی چیزی میکردی میدیدی کی بهشتیه کی جهنمی دیگه اینهمه نه وقت خودت رو میگرفتی نه ما رو دچار گه گیجه میکردی

پنجره کوچک اتاق من

یه پنجره کوچولویی دارم تو اتاقم که رو به خیابونه؛ از توش خیلی چیزا میبینم،امروز عصر یه پیر مرده با موتور اومد زد تو در یه کمری
خودشم افتاد رو زمین در کمری هم قر شد! بیچاره با پای شلش و شلوار پارش بلند شده بود هیچی نمیگفت حتی به پیک موتور قدیمی خودش که دیگه چیزی ازش نمونده بود هم نگاه نمیکرد فقط خیره شده بود به در تویوتا کمری

مهر فرزندی

مهر فرزندی یعنی اینکه وقتی شبا پدر مادرت خوابیدن بری بالای سرشون و منتظر نفس کشیدنشون بشی
یعنی وقتی اون زمانی که بین دم و باز دمشون مکثی ایجاد میشه هزار بار قلبت بیاد توی دهنت

مامانبزرگ عجیب

مامانبزرگم در سن شصت و نه سالگی رفته اموزشگاه رانندگی ثبت نام کرده بعد یارو گفته حاج خانوم اینجا دوبل پارک کن بعد اینم گفته ننه اینجا شلوغه ولش کن میریم جلو یجای خولت پیدا میکنیم قشنگ پارک میکنم! یارو گفته نه اخه حاج خانوم مثلا شما الان اینجا میخواین پیاده شین خرید کنین باید اینجا پارک کنید. بازم برگشته گفته نه ننه من از اینجا خرید نمیکنم تموم خریدای ما رو نوه ام از بازار میخره میاره

ممد پوری

دیشب خواب دیدم با ممد پوری رفتیم کنسرت ِابی، اون وسطا بین مریدای ِابی داشتیم وول میخوردیم ییهو ممد قاطی کرد پا شد داد زد: ِا بـــــــی ِا بـــــــی از اقامون داریوش بخون داریووووش!
هیچی دیگه من فک کردم الان جمیت میریزن سرمون کونمون میزارن ولی ملت دمشون گرم همه داد زدن: داریوش داریوش جیغ و داد..
خلاصه ابی خراب شد رف داریوش اومد بغض کرد تو چشای ممد نگا کرد گف: بوی گندم مال من هر چی که دارم مال تو

رقص پشت میزی

رقص پشت میزی چیست؟
هنگامی که شما پشت کامپیوتر نشسته اید و یک اهنگ شاد و بزن برقصی پلی میشود شما خود را در یک مهمانی تصور کرده و بطور روانپریشانه ای حرکات موزون انجام میدهید و با خود حال میکنید.
و در اخر از حرکات خود سربزیر شده و خجالت میکشید

باز هم کیون

کون کون است. مسئله بزرگ تنگ و گشاد بودن ان است..
اگر شما دارای کون تنگی باشید کون دنیا گذاشته و زندگی به کام شما خواهد بود
اما اگر شما دارای کون گشادی باشید دنیا کون شما خواهد گذاشت و زندگی شما تباه خواهد شد
با تشکر کون گشاد سی ساله از تهران

روز فاینال

حالا امروز فاینال زبان داشتیم یکی اومده بود قد صد و نود سیبیلا ناصر الدین شاهی تسبیح دونه درشت تو دسش... رسید جلو استاد گف:هیلو تیچر حاجی ما این امتحونو ریدیم قربونت اینجا تک ماده ای شهریوری چیزی نداره ما بزنیم درایم

بابای خاص

من تو این اتاق دارم مرد تنهای فرهاد رو گوش میدم اونور بابام تو هال پی ام سی رو وا کرده داره با کامران و هومن بهترینی میخونه... هیچوخت نفهمیدم چرا اینجوریه

کیون گشاد

یبـارم وسط زمستون خواستیم بریم پیچ شمرون باقالی و گل پر بخوریم هیچی دیگه خیلی سرد بود نرفتیم
کلا این کون گشاد منو خیلی ناکام گذاشته تو زندگی

از نداشتن ها

و تو چه میدانی که شب ساعت سه و نیم تنها شام یخ زده خوردن یعنی چه؟ و همانا خداوند کسی را بی مادر نکند
امین

اخی چقد خر

یه سری من و دو پسر عمه هام بچه که بودیم با هم نشسته بودیم حرف میزدیم تازه از قضیه سکس و این که چطوری حامله میشن و بچه چطوری بدنیا میاد سر دراورده بودیم...تو عالم خودمون هم سکس کار خیلی بد و گناه بزرگی بود، حتی سکس زن و شوهر! خلاصه نشستیم دونه دونه اعضای فامیل رو که بچه داشتند اسم بردیم و گفتیم که اره این کرده بچه دار شده!! خلاصه یهو اسم عمو بزرگمو گفتیم! ما هم تو دنیای خودمون این بنده خدا رو خیلی ادم پاک و ساده ای میدونستیم! تا اسم اینو بردیم یهو اون یکی پسر عمم پاشد گفت: نه اون خیلی ادم خوبیه از این کارا نمیکنه! اونو واقعا خدا بهش بچه داده!! جالب اینجاست که ما هم داشتیم حرفشو تایید میکردیم که اره اون خیلی ادم خوبیه از این کارا نمیکنه خدا خودش به اون 5 تا بچه داده

غذای فاسد

میگن موسیقی غذای روحه ولی یه اهنگایی هستن که مثل غذای فاسد میمونه، یه زمانی خیلی خوب بودن ولی الان دیگه تاریخ مصرفشون گذشته...
اینا همون اهنگایی هستن که شب رفتنش گوش دادی، همونایی که باهاشون ساعت ها گریه کردی، همونایی که انگار قطعه قطعشو واسه بدبختی خودت خوندن..
روحو مسموم میکنن این اهنگا

بابابزرگ

خدا بابابزرگمو رحمت کنه... هیچوقت یادم نمیره، همیشه میگفت: بعضی از ادما حرف زدن بلد نیستن...
ولی از اون بدتر اینه که حرف نزدن هم بلد نیستن

بی شرفا

انقدر که این بی پدرا هر هفته نماز جمعه رو تبلیغ میکنن اسپانیایی ها بازی رئال و بارسونا رو تبلیغ نمیکنن

سالهاست

من سالهاست به این شرایط زندگی تن نداده ام بلکه کون داده ام
با تشکر 30 ساله از تهران

من و بابا و قرمه سبزی

یادمه هف هش سالم بود تازه مامانم ولمون کرده بود بابا هم فقط سوسیس کالباس و غذا های حاضری میگرفت
یبار اومدم گریه کردم گفتم من دلم قرمه سبزی میخواد! بیچاره این بابای طفل معصوم من انگار جیگرش اتیش گرف. پرید سبزی اماده و وسایل قرمه سبزی رو گرف اورد. فک میکرد اشه اینا رو میریزن به هم میشه قرمه سبزی! خلاصه یه چن باری شکست خورد ولی نا امید نشد. اخرش تلفنو برداشت واسه خودش یه شماره گرفت یه خانومه گوشی رو برداش بابای منم صاف و ساده برگش گف:سلام خانوم والا بخدا من مزاحم نیسم شمارتونو همینجوری گرفتم من همسر ندارم الان بچم هوس قرمه سبزی کرده میشه دستور پختشو بدین
زنه هم دمش گرم خدا امواتشو خیر بده نشس دونه دونه واسه بابام تشریح کرد.
خلاصه باباهه قرمه سبزی رو درست کرد ولی بیشتر بجا قرمه سبزی مزه کوکو سبزی میداد
نگو سبزی رو اشتباه خریده!!! خلاصه با چه بدبختی قرمه سبزی رو خوردم این بنده خدا هم نشسته بود رویروی من هر پنج دیقه یبار میپرسید: خوبه بابایی؟ چجوری شده؟ دوس داری؟ منم از همون دوره طفولیت لوتی منش، قدر شناس هی میگفتم به به بابایی چه چیزی شده دست گلت درد نکنه
خلاصه اینجوری بود دیگه دوران بچگی ما
بابا دنیا رو باهات عوض نمیکنم. 

سیگار و ابگوشت

سیگار بدون چایی و اهنگ غمناک میمونه مثه ابگوشت بدون پیاز و نوشابه

اعتقاد

یکی از چیزایی که بهش خیلی معتقدم هم اینه که هر پلیدی که انجام میدیم بهمون برمیگرده و هر نیکی که انجام میدیم میره گم و گور میشه میگه کون لقت میخواستی نکنی

ریدم تو شعر رف

من نه از یاد رفته ام نه بر باد رفته ام بلکه رسما به گا رفته ام
با تشکر سی ساله از تهران
همه میرن تو دسشویی میرینن
ولی یه عده هستن به معنای واقعی کلمه تو دسشویی میرینن! که بعدش تا مدت ها کسی نمیتونی دخول کنه.

ادمای عن

بعضی از ادما انقد گهن که من از طرف اونا از همه شما عذر میخوام!

ایینه

بعضی وقتا میرم جلو ایینه تو چشای خودم نگاه میکنم میگم: دمم گرم... با این همه مشکلات، با این همه ناراحتی و غصه ها خوب خودمو زدم به خریت. باز هم دارم میخندم خیلی باحالم دمم گرم