Tuesday, September 25, 2012

اهل ما


واسه اهل ما بد بیاری مثه بارون میمونه
اول یه چیکه اب میریزه رو سرت میگی شاید اب کولری شاش کلاغی چیزی بوده
بعد که یواش یواش دونه های بارون میزنه تو سرت میگی اشکال نداره نم نمه الان بند میاد
بعدش که رگباری میاد رو سرت یاد بدبیاری های خودت میوفتی که مثه همین بارون از یه بد شروع شد و بعدش بارون بد بیاری اومد و سیل بدبختی بدبختت کرد
این اهل ادما همونایین که تو رگبار بارون که همه میدون اینور اونور و زیر سایه بونی جایی پناه میگیرن اینا با یه پیرهن سرشونو میندازن پایین و استه استه و بی تفاوت زیر بارون راهشونو ادامه میدن